آدرینا جونآدرینا جون، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

آدرینا بانوی اردیبهشتی

14 ماهگی آدرینا جونم مبارک

من یه مامانم... خیلی وقته که دیگه لباسای قبلم اندازه م نیست اما... از اینکه میبینم فرزندم روز به روز با بزرگ شدنش لباساش دیگه اندازه ش نیست حس خیلی خوبی دارم. چاق شدم و اندامم دیگه مثل قبل نیست... اما وقتی فرزندم جلوم راه میره و قد و بالاشو میبینم ذوق میکنم... خیلی وقته که دیگه وقت نمیکنم آرایش کنم ... اما وقتی فرزندم آراسته ست و زیبا, همه چی یادم میره. خیلی وقته که برای خودم وقت زیادی ندارم ... اما از اینکه تمام وقتم صرف رسیدگی به فرزندم میشه یه جورخاصی خوشحالم... خیلی وقته که نتونستم غذامو تا گرمه و لذت داره بخورم ... اما وقتی فرزندم غذاشو با میل میخوره و تموم میشه انگار خوشمزه ترین غذاهای دنیارو خوردم... خ...
31 تير 1394
1852 27 50 ادامه مطلب

آدرینا عشق مه آسا

عزیز دل من ، آدرینا جـــــونم این اولین پستی هست که من برات توی وبلاگت میذارم عزیز دل من خوشگلم , من مه آ سا هستم دوست وبلاگی شما,  و خیلی دوست دارم عزیزم  این روزا برا خودت خانومی شدی دیگه کامل راه میری ! شیطونی میکنی .. آدرینا اگه بخوام از این روزات بگم خانوم خیلی آرومی هستی دختر گلی هستی البته شیطونی ها هم به کنار آدرینا عزیز دلم خیلی دوستت دارم از همین الان 14 ماهگیت رو تبریک میگم ایشاالله 140 سال زنده باشی خوشگلم و حالا میریم سراغ عکسات این عکس های عسل من آدریناس که توی اتاقش گرفته عزیز دلم آدرینا کوچولوی ما موهاشو کوتاه کرده ... خوشگل شدی ...
21 تير 1394
1003 17 28 ادامه مطلب

13ماهگیت مبارک دختر کوچولوی نازم

 دختر زیبای من, 13 ماه گذشت از اولین دیدار به یادموندنی من و تو از اولین لحظه در آغوش کشیدن تو  13ماه زیبا, هرچند زود گذشت ولی لحظه به لحظه اش به یادموندنی و شیرین بود امروز خوب نگاهت کردم , چقدر بزرگ شدی دخترم و چه قدر متفاوت از روزهای قبل  13 ماهگیت مبارک                                      چند تا از خاطرات جالب تو این ماه  همینطور که قبلا هم گفتم شما عاشق جوجه هستی بله , این جوجه نگون بختی که شما همچین عاشقانه زل زدی توی چشاش, به دست جنابعالی بیشتر از چند لحظه دوام نیاورد  اینجا خونه...
31 خرداد 1394
1568 25 38 ادامه مطلب

دخترم تو جشنواره برنده شدی

آدرینا جون تو مسابقه نفر ششم شدی, ببخش که مامانی آخراش بخاطر ثبت نشدن رای ها, ناامید شد و تلاش نکرد و شما از نفر دوم اومدی به ششم, ولی مهم اینه که توی اولین مسابقه ای که شرکت کردی جزء منتخبایی. انشالا که تو همه مسابقاتی که قرار در آینده داشته باشی برنده باشی و موفق.    از همه دوستای گلم که رای دادند و رای جمع کردند ممنونم      ...
24 خرداد 1394

8خرداد 94 شاندرمن

جمعه پیش ناهار خونه یکی از بستگان بابایی که ماسال بود دعوت بودیم, تصمیم گرفتیم زودتر حرکت کنیم و صبحونه رو بیرون بخوریم   بعد از ناهار هم رفتیم شاندرمن, خونه یکی دیگه از بستگان, حیاط اونجا واقعا زیبا و دیدنیه ما هربار که میریم اونجا اصلا بالا نمیریم و توی حیاطش که بهتره بگم باغ و پر از درختها و گلهای خوشگله, زیرانداز پهن میکنیم و چایی میخوریم و حتی اگه ناهار یا شام باشه باز همونجا میخوریم واقعا تو فصل بهار خیلی لذت بخشه. اینا هم چندتا عکس از دختر گلی تو باغ شاندرمن         آ خرش هم که دیگه دخترم خسته شده بود از این همه دوربین و غر میزد خب تا خاطره بعد خدا نگه داااااار...
16 خرداد 1394

عشق کوچولوی زندگیم, یک ساله شد

امروز سالگرد میلاد توست و من هنوز همچون سال گذشته, اولین روز زمینی شدنت در حیرتم از داشتنت. شیرین من,  نمیدانم با چه زبان بابت تمام آنچه با شکفتنت ارزانی ام کردی سپاسگزار باشم. چشمها,  گوشها,  زبان و قلبی را که قبل از تو داشته ام , نه به یاد می آورم و نه میخواهم. با تو دوباره زاده شدم. تو به آن قالب گذشته من, روح بخشیدی, همین روحی که دیگران به خاطرش مرا مادر خطاب میکنند. نقطه ی پایانِ تمام ناامیدی ها و خستگی های من تولدت مبارک .   به این پست عکس اضافه شد  لطفا تشریف ببرید ادامه مطلب عکس سلفی, تو راه کاسپین   کیک تولدت درسته شبیه اون چیزی که گفتم نبود ولی روی هم رفته خوب بود ...
31 ارديبهشت 1394
1486 28 47 ادامه مطلب

آستانه یک سالگی و اندکی از روزانه ها

کوچکِ رویایی من,  نور چشمم,  پاره تنم ...  تو آمدی با لبخند شیرینت,  با گرمای دلپذیرت,  با نگاه بی نظیرت. توده سلولی کوچکی که 40 هفته طول کشید تا موجودی شود بسی دوست داشتنی و شیرین, اکنون در آستانه یک سالگیست. دختر گلم از تاریخ 8 اردیبهشت موفق شدی چندثانیه روی پاهات بایستی,  البته الان مدت زمان ایستادنت بیشتر شده, امیدوارم زوووودی با اون پاهای کوچولوت راه بری لی لی حوضک بلدی, به آب میگی آ آ آ ... و همینطور یکسره میگی تا بهت برسه. وقتی میگم گوشات کو؟ گوشِتو میگیری وقتی لباس میپوشونمت متوجه میشی میخوایم بریم بیرون همه ش سوال میکنی دَدَ؟ دَدَ؟ بعدشم که با در و دیوار بای بای میکنی وقتی میگم بوس ...
29 ارديبهشت 1394
1153 23 27 ادامه مطلب

آدرینای نازم 11ماهه شد

11 ماه است که دخترکی از جنس عشق به نام آدرینا به زندگیمان رنگی تازه زده است و من مادر نامیده شده ام. به خاطر وجود تو مادر شدم و لبریز از عشق و شدی تمام دنیای من. دخترکم, دقایق,ساعات و روزها میگذرند. همه آرزوهایم, تمام امیدهایم و تمام دعاهایم را برای تو به یادگار میگذارم. تمام وجود من, تمام خوبی های دنیارا برایت آرزو میکنم... دوستت دارم و خداوند را بخاطر این لطف بی کرانش سپاس میگویم. 11 ماهگیت مباااااارک     همه این عکسا مال دیروزه و اینارو هم عمه حدیث زحمت کشیده و درست کرده     دستش درد نکنه راستی کادوهای دندونی رو هم تو پست قبلی گذاشتم   ...
1 ارديبهشت 1394

عکسای دندونی و 13 بدر

سلام سلااااام چطوری شیطون بلا؟ اول از همه اینو بگم که از بس یه جا بند نمیشی و در حال بالا رفتن از همه چی خونه, هستی دیگه جون نزاشتی واسه خودت   این سرماخوردگی هم که دست از سرت برنمیداره. انشالا که زود زووود خوب بشی خوشگل من 7عید جشن دندونی خانوم خانومای من بود ولی متاسفانه بیشتر عکسهارو وقتی میخواستیم از دوربین وارد لبتاب کنیم پاک شد, دلیلش هم اصلا نمیدونم چی بود به هرحال من از گوشیم یه چندتایی عکس گرفته بودم که واست میزارم. اینا یه بخشی از تزیینات دیواره, با کمک پریاجون که از شب قبلش اومده بود خونه مون تا بهمون کمک کنه. دستش درد نکنه از همینجا بازم ازش تشکر میکنیم دوستت داریم پریا جونی اینم ریسه happy و...
21 فروردين 1394
1698 35 39 ادامه مطلب