آدرینا جونآدرینا جون، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

آدرینا بانوی اردیبهشتی

اولین بهار آدرینابانو

سلام سلام  اول از همه سال نو رو به دختر گلم و تمام نی نی های خوشگل وبلاگ و مامانهای عزیزشون تبریک میگم امیدوارم سالی پر از برکت و سلامتی برای همه باشه هرچقدر سعی کردم نتونستم قبل سال تحویل بیام و پست بزارم ببخشید خانوم خانومای خونه ما اینا هم اولین روز عیده, خونه مامان لعیا اون بال فرشته هم زندایی ماجده برات خریده دستش درد نکنه راستی دومین مروارید شما هم اولین روز عید در اومد مبارکت باشه خانومچه من من دوباره با عکسای جشن دندونی برمیگردم   ...
3 فروردين 1394
1112 27 28 ادامه مطلب

عکسهایی که مه آساجون درست کرده

سلام عسل بانوی من, خانومچه شیطون بلا خوش میگذره؟ مه آسا جون دوست وبلاگیمون زحمت کشیده و با اون سن کمش این عکسهارو واسه شما درست کرده. از همینجا ازش تشکر میکنیم  مرسی مه آسای گل,امیدواریم بتونیم واست جبران کنیم خب بریم سراغ عکسها, البته ناگفته نماند که بعضی از عکسها واسه وقتیه که شیطون بلا کوچولوتر بود این هم از آخری که مال دیروز هستش واین هم از تقویم من دوباره با آخرین پست 93برمیگردم ...
28 اسفند 1393
1172 24 21 ادامه مطلب

عکسهای آتلیه

سلااااااااام من اومدمممممم اینا هم عکسهایی که قولشو داده بودم این آخری هم بزرگ بود رو شاسی تقویم هم به علت حجم بسیااااار بالاش نتونستم بزارم ولی عکساشو گذاشتم البته بازم هست که باید از روشون عکس بگیرم بفرستم چون فایلشونو ندارم. توی پستهای بعدی انشالا میزارم. البته اینم بگم که لباس طلایی نی نی با لباس مامانیش ست میباشد . این هم بگم که تاریخ دندونیِ نی نی, به 7عید تغییر کرد  بوس بووووووووس ...
20 اسفند 1393
1206 28 31 ادامه مطلب

آدرینا دندون دار میشود هوووورررراااااا

سلام سلام صد تا سلام..... من اومدم با دندونام..... میخوام نشونتون بدم صاحب مروارید شدم..... یواش یواشو بی صدا شدم جزو کباب خورا  سلام فندقی من چطور مطوری؟ بالاخره مروارید خوشگلت 4 اسفند تشریف آورد و شما راحت شدی, خیلی وقته منتظرش بودیماااا مبارکت باشه عزیزم آخه این مامانی ندید بدیدت 3ماهه که دنبال لباس و ایده های جالب جشن دندونیه. چی کار کنیم خوش ذوقیم دیگه البته این تحقیقات به نتایجی هم رسیده ها وااای این روزا خیلی کار دارم. ( اندازه قلم چرا اینجوری میشههههه) از طرفی تا قبل عید باید جشن دندونیتو بگیرم چون عید نی نیِ دایی, میاد اون هم باید جشن بگیره , اگه بمونه دیگه خیلی سرمون شلوغ میشه, از طرف دیگه هم خریدای...
15 اسفند 1393
1243 27 26 ادامه مطلب

9ماهگیت مبارک آدرینای نازم

برای دخترم... آسمان من... دخترک رویاهای تمام نشدنی من... خود من... حس میکنم از نو متولد شده ام. 9ماه هست خودم را در تو جستجو میکنم... رویای با تو بودن در من از بین نمیرود, واقعی نمیشود. هرشب صورتت را لمس میکنم, حس میکنم خوابم! آیا این تویی که از من متولد شده ای؟ کودکی ام دوباره بازگشته... با تو کودکی خواهم کرد... پا به پایت تا آتشکده نوجوانی دوباره ام خواهم دوید... با تو دوباره بالغ خواهم شد... دوباره عاشق خواهم شد... دوباره زندگی خواهم کرد. 9ماهگیت مبارک آدرینای نازم اینا عکسای امروزته بعدِ اومدن از مرکز بهداشت                        ...
30 بهمن 1393
1926 23 42 ادامه مطلب

خبرهای خوب و بد

سلام عشق زندگیم من اومدم با یه عالمه خبرای خوب و بد. اول بد رو میگم: اینکه این روزا یه کوچولو حالت خوب نیست. از طرفی داری دندون درمیاری.لثه هات متورم و جای دندونات سفید شده, آب دهانتم میریزه ولی نمیدونم چرا خبری ازش نیست, همه ش بی قراری میکنی.طرف دیگه هم این سرما خوردگی نامرد باز اومد سراغت سرفه و.... خیلی لاقر شدی عشقم ایشالا که این روزای بد سریع میگذرند و عسل طلای من بازم میشه همون آدرینا تپلو خب حالا دیگه وقت خبرای خوبه. دیشب تولد عمو کامران بود و خیلی به شما خوش گذشت چون همه ش در حال خوردن خوراکی های خوشمزه بودی و دست زدن این عکس پرنسسم بعد از حمام و قبل از رفتن به مهمونی شیطون بلای من, عاشق پاره کردن دستمال کاغذی ...
17 بهمن 1393
1698 27 41 ادامه مطلب

لاهیجان

سلام نخودی مامان, امشب خیلی شیطون شده بودی و اصلا نمیخوابیدی فقط دلت بازی میخواست.هم من هم بابایی نوبتی باهات بازی کردیم هر 2تامون خسته شدیم الا شما خانومچه 18 ریشتری خلاصه با هزار ترفند تازه خوابیدی. جمعه ای که گذشت فندق کوچولو و مامانیش خیلی حوصله شون سر رفته بود, بابایی سرکار بود بعدظهرم که از سرکار اومد خیلی خسته بود و میخواست بخوابه. ما هم از فرصت استفاده کردیم, سوییچ ماشینو برداشتیم و زدیم بیرون. بعدشم پریا جون اینا یار وفادارت به ما ملحق شدن تصمیم گرفتیم بریم لاهیجان.زیاد نموندیم چون وقتمون کم بود و شام هم جایی دعوت بودیم ولی روی هم رفته خیلی خوش گذشت.اینم عکسش شیطان کوه, بغل مامانیت  اینم بغل پریاجونی&nbs...
13 بهمن 1393

هدیه جدید آدرینا

سلام عشق مامان, خوبی؟ امشب خونواده بابایی مهمونمون بودن, و به شما هم طبق معمول خیلی خوش گذشت.عمه حدیث بازم زحمت کشید واسه آدرینا جون  یه لباس خیلی خوشگل خرید.مبارکت باشه گلم اینم از عکساش هرچقد سعی زدم جوراب شلواریتو بپوشونم نزاشتی, آخرش بیخیال شدمو همینجوری عکس گرفتم اینم از تلاش برای چهار دستو پا رفتن. اگه کیفیت عکسا پایینه ببخش عزیزم چون مجبور شدم حجمشونو بیارم پایین  اینم  از آخریش, البته خیلی عکس گرفتم ولی از اونجایی که شما یه لحظه هم آرام وقرار نداری همیناش سالم در اومد شبت پر از خوابهای رویایی قشنگ, عشقم ...
8 بهمن 1393
1074 10 17 ادامه مطلب