20 ماهگیت مبارک دلبرک ❤❤❤
کنار من , تمام تو .. چقدر شبیه دنیامه ...
وقتی تو در کنارم هستی, هیچ آرزوی جدیدی اتفاق نخواهد افتاد
غم ممنوع است و غصه قد غن
نگاه کن در کنار تو که باشم اوج میگیرم و با تمام وجودم احساس میکنم رنگ زندگی عشق میشود
کنارمان باش تا همیشه حالم خوب میشود و هوای بودنم لطیف 💓💓💓
یه روز خوب, حیاط خونه دِدِ
(باد گرم میومد و موهای آدرینا )
ایشونم دِدِ جان هستن ( مادر بزرگِ مادربزرگِِ آدرینا جون)
درواقع آدرینا میشه نبیره شون
آدرینا خانوم ما, الان دیگه همه رو به اسم صدا میکنه و اسمهای همه رو بلده
به مامانبزرگا میگی مامان , به من میگی مامانی
به مامانبزرگ بابایی هم میگی عسیس (عزیز) هروقت میریم خونه شون میری توی اتاق و دستاتو براش تکون میدی میگی عسیس بِیا
هروقت کسی بر خلاف میلت عمل کنه میگی ای باباااااا
رنگ آبی با قرمزو میشناسی به قرمز میگی میمیس
به آراد میگی آداد وقت شیطونی میکنه بهش میگی ایییی بلااا
بعضی وقتا نازش میدی صداتو نازک میکنی میگی ناااادی ناااادی
وقتی صدات میکنم هرجا که باشی میدویی میای میگی بیه baye (بله)
همه کارهاتم خودت میخوای انجام بدی حتی غذا خوردن, وقتی من دارم برات انجام میدم میگی مامانی نه آنانا
یا مثلا انتخاب میکنی کی برات انجام بده : مامانی نه بابایی
یه روز هم که شما پشت سر بابایی گریه کردی مامان لعیا بهت گفت گریه نکن بابایی رفته سرکار پول بیاره از همون وقت کسی ازت بپرسه بابا کو؟ یا حتی از من بپرسه حسام کجاس؟ دستاتو به حالت شمردن میگیری بالا و میگی پول پول پول
اینم از اتاق شما که ترگل ورگل بهت تحویل دادم, در کمتر از 2دقیقه به این روز درآوردیش
اینجا هم داشتیم میرفتیم گردش, پایین خونه مامان نسرین منتظرشونیم , شما هم سر صبح از خواب بیدار شدی و اخمالو
آدرینا جون ما عاشق مویزه
یه روز عاااالی,جمعه 16 بهمن شاندرمن
قرررربون ادا اطوارات میشه مامانی
اینجا گفتم مامانی درست بشین میخوام عکس بگیرم اینم از حرکت شما
بعد از ناهار رفتیم ییلاق
خیییلی خوش گذشت
در آخر عکسهای آتلیه رو میزارم
خدا نگهدار