عکسای دندونی و 13 بدر
سلام سلااااام چطوری شیطون بلا؟ اول از همه اینو بگم که از بس یه جا بند نمیشی و در حال بالا رفتن از همه چی خونه, هستی دیگه جون نزاشتی واسه خودت
این سرماخوردگی هم که دست از سرت برنمیداره. انشالا که زود زووود خوب بشی خوشگل من
7عید جشن دندونی خانوم خانومای من بود ولی متاسفانه بیشتر عکسهارو وقتی میخواستیم از دوربین وارد لبتاب کنیم پاک شد, دلیلش هم اصلا نمیدونم چی بود
به هرحال من از گوشیم یه چندتایی عکس گرفته بودم که واست میزارم.
اینا یه بخشی از تزیینات دیواره, با کمک پریاجون که از شب قبلش اومده بود خونه مون تا بهمون کمک کنه. دستش درد نکنه از همینجا بازم ازش تشکر میکنیم دوستت داریم پریا جونی
اینم ریسه happy
و کیک دندونی که واقعا عالی و خوشمزه بود
این هم عروس خانوم ما
از الویه و آش دندونی هم متاسفانه عکس نگرفتم خب حالا بریم سراغ عکسهای 13بدر که برای ما از دوازدهم شروع شد چون شب قبلش رفتیم امام زاده ابراهیم که صبح زود از همونجا بریم سیزده مونو بدر کنیم خیلی خوش گذشت. یه خونه سنگی اجاره کردیم که سردمون نشه آدرینا خانوم ماهم خیلی خوش سفر بود و اصلا اذیت نکرد این هم چند تا عکس از اون روز
آدرینا و باباحسام پایین خونه
شبش هم رفتیم پارک
ودر آخر رفتیم کلاه فرنگی و اونجا دیدیم لباس محلی کرایه میدن تصمیم گرفتیم که گل دخترمونو به این شکل دربیاریم
و کلی ازش عکس بگیریم البته این 2 تا عکسو ظاهر کردیم رو شاسی. مامان جون لعیا(مامان خودم)
اینم از دومیش
راستی آقا آراد, نی نیِ دایی 17 فروردین به دنیا اومد وقتی برای اولین بار دیدیش خیلی برات جالب بود
عمه فداش بشه
و در آخر این عکسو از گردش دیروز که هوا عالی بود
کادوهای جشنت هم به زودی به همین پست اضافه میشه
دوستت دارم عشق کوچولوی من فدای ناااازت
خب عزیزم من اومدم با عکس کادوها
و به همراه یک میلیونو 100 هزار تومن کادوی نقدی
و یک تاب که کادوی پریا جون بود. متاسفانه مامان بابای تنبل هنوز وصلش نکردند انشالا به زودی وصل میشه و از خودت با تاب عکس میگیرم و میزارم
دست همگی درد نکنه