آدرینا جونآدرینا جون، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه سن داره

آدرینا بانوی اردیبهشتی

29 ماهگیت مبارک دلبرک جانان

دردانه زیبا من اصلا فکر نمیکنم با یه دختر بچه ای که در آستانه ی 2سالو نیمگی هست دارم زندگی میکنم  رفتار و حرف زدنت خیلی بیشتر از سنت هست.       سر سفره نشسته بودیم که بابایی سرفه کرد... شما یهو سرتو اوردی بالا میگی : چی شده؟  آب بخور خوب میشی و با اون دستای کوچولوت براش آب میریزی...  و ما همچنان فقط نگاهت میکنیم و از ته دلمون لذت میبریم.       وقتی یکی حرف بد بزنه بهش میگی:نگو من یاد میگیرمااا        تلفنی داشتی با عزیز جون(مامانبزرگِ بابایی) حرف میزدی ...   عزیز: آدرینای من, کی میشه بزرگ بشی بدو بدو کنی بیای پیشم  ...
30 مهر 1395

28 ماهگیت مبااارک دخترم

  ریتم خنده هایت را دوست دارم ... تو در بین تمام آدمها... در این کره خاکی... تافته ی جدا بافته ای...           امروز داشتم حمومت میکردم بهم میگی مامانی برو بیرون در هم ببند خودم حموم میکنم    اخه من قربون اون مستقل بودنت بشممم                            بدون شرح     ...
4 مهر 1395

ما بعد از کلی تاخیر اومدیم

سلاااام به روی ماهتون دل ما برای دوستای گلمون یه ذره شده بود  اما متاسفانه وقت نمیکردم بیام و آپ کنم البته یکی 2بار اومدم یه عالمه تایپ کردم و عکس گذاشتم که بی دلیل همه پرید , منم دیگه بیخیالش شدم  الان هم نمیدونم از کجا باید شروع کنم .  خب بهتره از تولد دو سالگیت بگم که به دلایلی تولدمون خیلی کوچیک و خانوادگی شد  پسر کوچولوی 3روزه پسر عمه م از دنیا رفت واقعا از ته دلم برای مامانش که با هزار سختی دنیا اورده بودش غصه خوردم همچنین برای باباش که روز دنیا اومدنش با ذوق و شوق به همه شیرینی میداد .  خودِ  نی نی هم  که فرشته بود  همچنین چند روز قبل از تولد یکی از آشناهامون که جوون هم بود ف...
8 شهريور 1395
1063 14 24 ادامه مطلب

آستانه 2سالگی شکوفه بهاری من 🌺🌸

فرشته کوچولوی اردیبهشتی من ,  شکوفه بهاری من , که با اومدنت هرروزمون رو بهاری و سبز کردی ... آرزویم در دومین زادروزت , فقط و فقط سلامتی و موفقیت است ...  عزیز دلم... بزرگ ِ کوچکم ... قدمهایت را هرچقدر میخواهی بزرگ بردار ... خریدارم حتی به قیمت این تغییرات شیرین ... مگر این روزها همان آرزوهای دلم نبود؟ ...  مگر منتظر نبودم ؟ ...  مگر روزها را نمیشمردم تا تو به اینجا برسی ؟ ... خدایا شکرت... هزار بار شکر که دیدم... بودم...تجربه کردم... این روزها را به من ببخش ... که تمام دلخوشی من , این پریزادِ دردانه است... همیشه باش ... همینقدر نزدیک... همینطور مهربان... همین اندازه ستودنی&nb...
27 ارديبهشت 1395
1223 13 20 ادامه مطلب

عید 95

سلام امیدوارم حال همگی خوب باشه , و سال جدید بهترین سال باشه براتون من اومدم با خبرهای خوب و بد  طبق معمول, دلم برای اینجا خیلی تنگ شده بود اما فرصت نکردم بیام    خب اول از همه بریم سراغ تقویمای آدرینا جون  این تقویم 4فصلو برای خودمون سفارش دادم      اینا هم آهن رباییه , که عیدی دادیم        و اینا هم تقویمای تک برگ که زحمتشو زهرا جون, مامان محمد پارسای عزیز کشیدن             هفت سینمون که همراه با شکوفه های روش, خودم درست کردم          توت فرنگی مام...
3 ارديبهشت 1395
1099 11 26 ادامه مطلب