آدرینا جونآدرینا جون، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

آدرینا بانوی اردیبهشتی

دخترم تو جشنواره برنده شدی

آدرینا جون تو مسابقه نفر ششم شدی, ببخش که مامانی آخراش بخاطر ثبت نشدن رای ها, ناامید شد و تلاش نکرد و شما از نفر دوم اومدی به ششم, ولی مهم اینه که توی اولین مسابقه ای که شرکت کردی جزء منتخبایی. انشالا که تو همه مسابقاتی که قرار در آینده داشته باشی برنده باشی و موفق.    از همه دوستای گلم که رای دادند و رای جمع کردند ممنونم      ...
24 خرداد 1394

8خرداد 94 شاندرمن

جمعه پیش ناهار خونه یکی از بستگان بابایی که ماسال بود دعوت بودیم, تصمیم گرفتیم زودتر حرکت کنیم و صبحونه رو بیرون بخوریم   بعد از ناهار هم رفتیم شاندرمن, خونه یکی دیگه از بستگان, حیاط اونجا واقعا زیبا و دیدنیه ما هربار که میریم اونجا اصلا بالا نمیریم و توی حیاطش که بهتره بگم باغ و پر از درختها و گلهای خوشگله, زیرانداز پهن میکنیم و چایی میخوریم و حتی اگه ناهار یا شام باشه باز همونجا میخوریم واقعا تو فصل بهار خیلی لذت بخشه. اینا هم چندتا عکس از دختر گلی تو باغ شاندرمن         آ خرش هم که دیگه دخترم خسته شده بود از این همه دوربین و غر میزد خب تا خاطره بعد خدا نگه داااااار...
16 خرداد 1394

عشق کوچولوی زندگیم, یک ساله شد

امروز سالگرد میلاد توست و من هنوز همچون سال گذشته, اولین روز زمینی شدنت در حیرتم از داشتنت. شیرین من,  نمیدانم با چه زبان بابت تمام آنچه با شکفتنت ارزانی ام کردی سپاسگزار باشم. چشمها,  گوشها,  زبان و قلبی را که قبل از تو داشته ام , نه به یاد می آورم و نه میخواهم. با تو دوباره زاده شدم. تو به آن قالب گذشته من, روح بخشیدی, همین روحی که دیگران به خاطرش مرا مادر خطاب میکنند. نقطه ی پایانِ تمام ناامیدی ها و خستگی های من تولدت مبارک .   به این پست عکس اضافه شد  لطفا تشریف ببرید ادامه مطلب عکس سلفی, تو راه کاسپین   کیک تولدت درسته شبیه اون چیزی که گفتم نبود ولی روی هم رفته خوب بود ...
31 ارديبهشت 1394
1488 28 47 ادامه مطلب

آستانه یک سالگی و اندکی از روزانه ها

کوچکِ رویایی من,  نور چشمم,  پاره تنم ...  تو آمدی با لبخند شیرینت,  با گرمای دلپذیرت,  با نگاه بی نظیرت. توده سلولی کوچکی که 40 هفته طول کشید تا موجودی شود بسی دوست داشتنی و شیرین, اکنون در آستانه یک سالگیست. دختر گلم از تاریخ 8 اردیبهشت موفق شدی چندثانیه روی پاهات بایستی,  البته الان مدت زمان ایستادنت بیشتر شده, امیدوارم زوووودی با اون پاهای کوچولوت راه بری لی لی حوضک بلدی, به آب میگی آ آ آ ... و همینطور یکسره میگی تا بهت برسه. وقتی میگم گوشات کو؟ گوشِتو میگیری وقتی لباس میپوشونمت متوجه میشی میخوایم بریم بیرون همه ش سوال میکنی دَدَ؟ دَدَ؟ بعدشم که با در و دیوار بای بای میکنی وقتی میگم بوس ...
29 ارديبهشت 1394
1154 23 27 ادامه مطلب

آدرینای نازم 11ماهه شد

11 ماه است که دخترکی از جنس عشق به نام آدرینا به زندگیمان رنگی تازه زده است و من مادر نامیده شده ام. به خاطر وجود تو مادر شدم و لبریز از عشق و شدی تمام دنیای من. دخترکم, دقایق,ساعات و روزها میگذرند. همه آرزوهایم, تمام امیدهایم و تمام دعاهایم را برای تو به یادگار میگذارم. تمام وجود من, تمام خوبی های دنیارا برایت آرزو میکنم... دوستت دارم و خداوند را بخاطر این لطف بی کرانش سپاس میگویم. 11 ماهگیت مباااااارک     همه این عکسا مال دیروزه و اینارو هم عمه حدیث زحمت کشیده و درست کرده     دستش درد نکنه راستی کادوهای دندونی رو هم تو پست قبلی گذاشتم   ...
1 ارديبهشت 1394

عکسای دندونی و 13 بدر

سلام سلااااام چطوری شیطون بلا؟ اول از همه اینو بگم که از بس یه جا بند نمیشی و در حال بالا رفتن از همه چی خونه, هستی دیگه جون نزاشتی واسه خودت   این سرماخوردگی هم که دست از سرت برنمیداره. انشالا که زود زووود خوب بشی خوشگل من 7عید جشن دندونی خانوم خانومای من بود ولی متاسفانه بیشتر عکسهارو وقتی میخواستیم از دوربین وارد لبتاب کنیم پاک شد, دلیلش هم اصلا نمیدونم چی بود به هرحال من از گوشیم یه چندتایی عکس گرفته بودم که واست میزارم. اینا یه بخشی از تزیینات دیواره, با کمک پریاجون که از شب قبلش اومده بود خونه مون تا بهمون کمک کنه. دستش درد نکنه از همینجا بازم ازش تشکر میکنیم دوستت داریم پریا جونی اینم ریسه happy و...
21 فروردين 1394
1699 35 39 ادامه مطلب

اولین بهار آدرینابانو

سلام سلام  اول از همه سال نو رو به دختر گلم و تمام نی نی های خوشگل وبلاگ و مامانهای عزیزشون تبریک میگم امیدوارم سالی پر از برکت و سلامتی برای همه باشه هرچقدر سعی کردم نتونستم قبل سال تحویل بیام و پست بزارم ببخشید خانوم خانومای خونه ما اینا هم اولین روز عیده, خونه مامان لعیا اون بال فرشته هم زندایی ماجده برات خریده دستش درد نکنه راستی دومین مروارید شما هم اولین روز عید در اومد مبارکت باشه خانومچه من من دوباره با عکسای جشن دندونی برمیگردم   ...
3 فروردين 1394
1116 27 28 ادامه مطلب