آدرینا جونآدرینا جون، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

آدرینا بانوی اردیبهشتی

ما بعد از کلی تاخیر اومدیم

1395/6/8 11:40
نویسنده : مامان لیدا
1,072 بازدید
اشتراک گذاری

سلاااام به روی ماهتون دل ما برای دوستای گلمون یه ذره شده بود 

اما متاسفانه وقت نمیکردم بیام و آپ کنم البته یکی 2بار اومدم یه عالمه تایپ کردم و عکس گذاشتم که بی دلیل همه پرید , منم دیگه بیخیالش شدم نگران الان هم نمیدونم از کجا باید شروع کنم . 

خب بهتره از تولد دو سالگیت بگم که به دلایلی تولدمون خیلی کوچیک و خانوادگی شد 

پسر کوچولوی 3روزه پسر عمه م از دنیا رفت واقعا از ته دلم برای مامانش که با هزار سختی دنیا اورده بودش غصه خوردم همچنین برای باباش که روز دنیا اومدنش با ذوق و شوق به همه شیرینی میداد .  خودِ نی نی هم  که فرشته بود دل شکسته

همچنین چند روز قبل از تولد یکی از آشناهامون که جوون هم بود فوت شدناراحت

منم همه کارهارو انجام داده بودم و نمیتونستم کنسل کنم , این شد که تولد رو یک هفته با تاخیر , خانوادگی و خیلی کوچیک گرفتیم.

 

 

 اینم از عکسای اون روز 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عروسک کوچولوی ما وسط مهمونی خوابش برده 

 

 

 

 

 

 

 

دخترم تو همانی که همیشه دوستش دارم ...

همانی که تا غصه ام میگیرد سر و کله اش پیدا میشود ...

تا مرا نخنداند دست بردار نمیشود ...

همانی که همیشه پر است از شور , شادی و زندگی ...

تو همیشه همانی... 

 

 

 

 تولد یک سالگی 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یه روز عالی و بهاری با دوستای گل ِ نی نی وبلاگی 

 

 

4

 

 

من قربون دختر نماز خونم بشم که بالارو گرفته پایینو ول کرده.  آخه اون مهر گنده تو کجای دلم جا بدم من ؟  نیشخند

 

 

 

 

طبیعت شاندرمن , داری به گاو نون میدی 

همه ش سوال میکردی ( گاوا چرا کفش ندالن ؟ متفکرخنده

 

 

 

 اینام یه تعدادی از عکسای این مدت آدرینا جونم ( که تاریخاش از دستم دررفته زباننیشخند)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دختر که داشته باشی... 

با خود تصور میکنی ...

پیچ و تاب شانه را در نرمی موهای ابریشمی ... وقتی که بلندتر میشود ... 

و کیف عالم را میبری... از انعکاس تصویر خرگوشی بستنشان...

دختر که داشته باشی انتظار شیرین زبانیش را میکشی و پرحرفیش...

دختر که داشته باشی مادر تر میشوی ...

دختر که داشته باشی خوشبخت تر... 

دخترم روزت مبارک 

 

امسال دیگه خانوم خانوما بزرگ شده و به انتخاب خودش کادو میگیره 

تصمیم گرفتیم که کادوتو خودت انتخاب کنی توی مغازه 

شما هم اینارو برداشتی البته اون گل سر انتخاب مامانی هست برای شما چشمک

 

 

یه روز خونه مامانبزرگ بابایی , وقتی اومدم توی اتاق با این صحنه مواجه شدمقلب

مهربونیای دخترم بی حد و مرزه بغل

 

 

 

 

 

هفته پیش رفته بودیم تهران که اولین مسافرتت به تهران بود خیلی هم دختر خوبی بودی و اصلا اذیت نکردی مثل همیشه ( جز شیطنتای کوشووولووو به قول خودت خنده ) 

 

 

خاله ریزه خونه ما ( بهت میگم خاله ریزه منی میگی من خاله ریزه نیستم من آدینام ابرو   )

 

 

 

2سالو یک ماهگی از شیر گرفتمت اما هنوز موفق به گرفتن پوشک نشدم خجالتگریه

متاسفانه اصلا همکاری نمیکنی با اون که حرف زدنت خیلی خوبه و از خیلی وقته که دسشویی میکنی بعد میگی اما قبلش نمیگی 

و اینکه فاصله جیش کردنت خیلی کمه هر 10 دقیقه 

وقتی میبرمت دسشویی به هیچ عنوان جیش نمیکنی با اونکه علاقه شدیدی به دسشویی داری نیشخند

 

 

حرف زدنت انقدر شیرینه و هرروز جمله های قلمبه سلمبه میگی که واقعا باورم نمیشه از کجا میاری اینارو؟ تعجب

 

با آراد بازی میکنی بعد بهش میگی : منو استه (خسته) کردی آدادو خنده(ما به آراد میگیم آرادو,  شما میگی آدادو 😁)

 

میگم آدرینا بیا غذا بخور میگی سرد بشه چشششم از خود راضی

قربون اون عفت کلامت من بشم آخه مژه

 

فقط دوست داری بریم بیرون ,هروقت میخوام ببرمت حموم یا داریم غذا میخوریم یا لباستو عوض میکنم میگی مامانی بعدش بیریم کوژا ؟ (کجا)سوال

 

وقتی یه کار بدی میکنی خودت متوجه میشی,  پشتش سریع لبتو جمع میکنی میگی مامانی تو رو ایلی دوست دالم مژه چون میدونی دیگه بعد این حرفت چلونده میشی از طرفم بغل

 

هروقت میخوام لباستو عوض کنم به هرکی دور و برمون باشه میگی منو نگاه نکنیدااا من کوشولویمااا نیشخندخنده


سوسک اومده بود خونه مون , بابایی گفت الان میکشمش.  یهو شما گفتی نههه نکش گناهه خجالت

 

دیروز گفتم آدرینا خیلی شیرینی میخورمتا... میگی من که خوردنی نیستم مگه میشه؟؟! متفکر

 

میگم آره میشه چرا نشه؟ ... میگی:  مگه نمیشه هااا متفکرخنده

 بعد میگی من شیرین نیستم که بستنی شیرینه سوال

 

یاد گرفتی کشوی کابینتو باز میکنی میری توش بعد از اونجا میری روی کابینت , میگی ( منو نیگا شه ژوری بالا میرم )آخ

وقتی هم دارم غذا درست میکنم حتما باید بیای اون بالا بشینی نظاره گر باشی امروز چایی خشکو ریختی پایین دیدی اخم کردم بهت , میگی اشکال نداااره اودم (خودم) جمع میکنم از خود راضی

 

خب این بود خاطرات خنده دار آدرینا جون خجالتخنده

دوستای گلم به زودی میام و بهتون سر میزنم 

 

روزهای خوب... حسهای خوب...

یه تن سالم , روح آروم , دل بی غم , لب خندون...

آرزوی قلبی من , برای همه...قلبقلبقلب

پسندها (14)

نظرات (24)

مامان الی
8 شهریور 95 17:12
دومین سالروز میلادت خجسته نازنینم، انشالله همیشه خوش باشی و ایام به کامت عزیزدلم چه خوب که اومدی دوست خوبم دلمون واستون تنگ شده بود
مامان لیدا
پاسخ
ممنون از محبتت دوست عزیزم همچنین
مامان صفا
9 شهریور 95 0:56
سلام لیدا جون.خوبین؟ خوشحالم که دو باره مطلب گذاشتین.تولد آدریان بانو با تاخیر مبارک انشالله تولد صد سالگی.خوش باشین
مامان لیدا
پاسخ
سلام مرسی عزیزم
مامانی
9 شهریور 95 14:54
سلام تولد آدریان جون مبارک انشالله صد سالگیش
مامان لیدا
پاسخ
سلام ممنون
مامان رها
10 شهریور 95 0:03
لیداااا جوون
مامان لیدا
پاسخ
جونم عزیز دلم ؟
مامان هانیه
10 شهریور 95 16:45
تولدت مبارک عروسک خوشگل،انشاله تولد 120 سالگیتو جشن بگیری و زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشی
مامان لیدا
پاسخ
ممنون خاله جون
مامان رها
11 شهریور 95 16:47
لیدا جون تلگرام آی دی تلگرامتو بده عزیزم
مامان لیدا
پاسخ
چشششم
مامان رها
11 شهریور 95 16:48
از دوری دخترم داغونم
گیلدا
12 شهریور 95 20:12
تولدت مبارک وروجک شیرین زبون ایشالله 120 سالگیتو جشن بگیری
مامان لیدا
پاسخ
ممنون خاله جون
مامان رها
15 شهریور 95 15:19
ندادی ک عزیزم آی دیتو بده من بت پی ام بدم
آریا
16 شهریور 95 22:40
سلام مامان لیدا چ عجب برگشتی کلبه دخملت
مامان لیدا
پاسخ
سلام
آریا
17 شهریور 95 11:18
اصن منو میشناسی
مامان لیدا
پاسخ
آره مگه میشه نشناسم , برای دخملی یه عالمه عکسهای خوشگل درست کردی
آریا
18 شهریور 95 21:34
آدرینا همچنان به شیطنتاش ادامه میده شده سریالی خخخخ
آریا
19 شهریور 95 21:52
آره خوشبحالش ایشالله سلامت باشه
مامان لیدا
پاسخ
ممنون
آریا
20 شهریور 95 9:45
میگم ی سوال کلش داری
مامان لیدا
پاسخ
نه
آریا
20 شهریور 95 13:39
چ خبر از وروجک عکس جدید ننداختی ازش
آریا
22 شهریور 95 13:24
اهممممممم اهممم خوش میگذره
آریا
22 شهریور 95 18:38
آریا
23 شهریور 95 16:12
.
مامان آنیسا
24 شهریور 95 14:58
سلام و صد سلام به خاله جون و آدرینا جونم که حسابی دلمون براشون تنگ شده بود چه خوب که آپ کردی عزیزم دلم حال اومده با دیدن عکسای جدید آدرینا جونم
مامان لیدا
پاسخ
salaaam merci azzzizam
آریا
27 شهریور 95 15:47
سلام خوبی حال ای وروجک چطوره
مامان لیدا
پاسخ
مرسی
مامان مهدیه
28 شهریور 95 16:36
تولدت مبارک عزیزم برات آرزوی خوشبختی میکنم
مامان لیدا
پاسخ
mamnoon
zakieh
31 شهریور 95 23:55
سلام عزیزم تولدت گل دخملمون مبارککککک
مامان لیدا
پاسخ
سلام گلممم ممنون
آریا
7 مهر 95 13:14
خبری ازت نیس مامان لیدا از وروجکم ک هیچی
مامان لیدا
پاسخ
هستیم که
مامان سارا
1 دی 95 20:45
لیدا جون چطوری ادرینا جون از شیر گرفتی؟ من هنوز نتونستم.