قرار دوباره با دوستان گل نی نی وبلاگ و اندر احوالات آدرینا بانو در این روزها
سلام به شیطون کوچولوی خونه مون
اومدم یه کم از شیرین کاری هایی که این روزها انجام میدی بگم خب این روزها شما خیلی شیرین کاری هات بیشتر شده و روز به روز بیشتر دل همه رو میبری
مثلا الان دیگه واسه مامانش سفره جمع میکنه, وسایلا رو یکی یکی برمیداره میاره آشپزخونه میده مامانی آ قربون دستای کوچولوش بشم من
عاااشق این هستی که یه کاری بهت بدیم تند تند بری انجامش بدی هروقت میگم برو لباس بیار بپوشیم بریم دَ دَ, تند تند میری تو اتاق کشوی لباستو باز میکنی و یه چیز میاری میدی بهم پشت هم میگی دَ دَ, دَ دَ
آرادو هم خیلی دوست داری بهش میگی آ آ, هروقت میبینیش یه عااالمه بوسش میکنی حتی پاهاشو دستاشو, بعد نازش میکنی فداااای اون محبتت بشه مامانی تو خیابون یا تی وی هر بچه کوچولو رو ببینی میگی آ آ
تازگیا یاد گرفتی تا میفتی میگی آخخخخ هرکی بهت میگه بوست کنم اگه دوست داشته باشی میری جلو وگرنه هرکاری که دوست نداشته باشی انجام بدی هرکی ازت میخواد دستاتو میدی بالا و محکم میگی نعع. آدرینا بیا غذا بخور نععع آدرینا یه بوس میدی؟ نعع. فداش بشم که از الان نه گفتنو یاد گرفته این لحظه ها آدم دلش میخواد قورتت بده
اول به آب میگفتی آ و خودم هربار بهت میدادم ولی الان هروقت تشنت باشه میگی آب و خودت لیوانتو دست میگیری میخوری . تا میبرمت حموم یا تو خیابون بلوار که میبینی فواره داره سریع نشون میدی میگی آب آب, بعضی وقتا نیمه شب از خواب بیدار میشی میگی آب.
چند شب پیش رفته بودیم خونه عمه من , بیتا( دختر پسر عمه م) اونجا بود داره میره کلاس ششم و کلی لوازم تحریر خوشگل خریده بود و داشت بهم نشون میداد, عاشق دفتر و مداد رنگیاش شده بودی و جیغ میزدی بهش نمیدادی البته شما هم داری ولی دفترتو که منهدم کردی با مداد رنگیات هم که لباساتو داغون میکنی یا میندازی دهنت منم واسه همون همه رو جمع کردم, کی بشه دختر گلم بره مدرسه یه عاالمه چیزای خوشگل مشگل واسش بگیرم, بیتا بهت میگفت آدرینا میشه شب پیش من بخوابی تا من اینارو بهت بدم؟ شما هم که آخر سیاستی میخواستی گولش بزنی میگفتی آده آده آخ من فدای زبونش بشمممم
البته در کنار این کارا یه کار خیلی بدی هم یاد گرفتی که هر کاری میکنم از سرت نمیفته همه رو دندون میگیری با اون دندونای تیزت هفته پیش با یکی از دوستای خونوادگیمون رفته بودیم بیرون یه دختر کوچولوی 5ساله داشتن شما 2بار مححکم گازش گرفتی و گریه شو در آوردی البته فکر کنم از محبتته چون اول میری بوس میکنی بعد پشت سرش گاز میگیری و بعدش که میبینی طرف گریه میکنه یا داد میزنه فرار میکنی. خلاصه هیچی دیگه کلی شرمنده شدم من. خدا کنه هرچه زودتر از سرت بیفته این حرکت زشت
یه چیز دیگه هم هست که تحرکت بییییش از حد زیاده یعنی یک لحظه یه جا آروم نمیگیری بعضی موقعها به بابایی میگم نکنه بچه مون بیش فعال شده. اونم حرفمو تصدیق میکنه میگه شاید ... آخه شما زیااادی شیطونی اصلا یه جا بند نمیشی ببخشیداااا که این فکرارو کردیم خب یه کم آرومتر مادرررر
یکشنبه هم با دوستای گل همشهریمون قرار دوباره گذاشتیم و رفتیم پارک ایندفعه تعدادمون کمتر بود با پریاجون 6نفر بودیم ولی خخییلی خوش گذشت, هیچ کدوم زیر انداز یادمون نبود ببریم
کلی تو پارک چرخ زدیم که یه جایی پیدا کنیم بتونیم رو زمین بشینیم یه جایی هم پیدا کردیم البته ( این اندازه قلم رو مخمه)
یه تعدادی عکس هنوز به دستم نرسیده ولی عکسهایی که خودم گرفتم رو به زودی زود میزارم بماند که شما تو همه عکسها واسه خودت داشتی راه میرفتی
من فعلا برم بوووس بای بای
خب من اومدم با عکسهایی که گفته بودم
زیرانداز خوشگلمون هم کمی پیداست
کلا راحت بودی واسه خودت
فداااای قدمهات بشمممم
آخرش هم گیر داده بودی که کفشتو بزاری روی این چراغه
خیییلی خوش گذشت امیدوارم باز همدیگه رو ببینیم
فداااای دالی کردنت
تازگیادوست داری پاتو کفش بزرگترا کنی اینجا پاتو کردی کفش بابایی
فدا جاااانت
راستی عمه حدیث واست پکیج کامل استیکر تلگرام درست کرده