فندق مامان 8 ماهه میشود هووورررررااااا

سلام به شیرین عسل خودم, هشتمین ماهگردت مبارک خانوم کوچولو 

دخترم ارام ارام قد میکشد, او در اغوشم ارام میگیرد و من تا صبح از ارامشش ارام میشوم. او بازی میکند و من شادمانه انقدر مینگرمش تا چشمانم جز او هیچ نبیند. او حرف میزند به زبانی که کسی جز من نمیفهمدش.

8 ماه از حضور پر از عشق شما تو خونه مون گذشته, دختر عزیزم داشتن تو حسی فراتر از تمامی حسهاست, تو دلیلی برای داشتن خوشبختی هستی. از وقتی تو رو دارم دیگه خودم برای خودم مهم نیست, تو شدی سطر هر خواسته من.

وقتی اولین بار لمست کردم باورم نمیشد که خدا منو لایق تو دونست, اینکه جاری بشی توی زندگیم توی لحظه هام. چقدر ثانیه هام با تو عزیزشدن, چقدر بودنم با تو معنا گرفته.

وقتی اروم کنارم میخوابی از خودم میپرسم این رویاست؟ داشتن.تو رویاست؟؟؟!

از خدا یه دنیا ممنونم که منو لایق تو دید لایق اینکه مادر تو باشم. نگاه معصومت, خنده های بی الایشت معنای کل زندگیه. چقدر معصوم زندگی میکنی گریه میکنی زود یادت میره, ناراحت میشی زود یادت میره, دردت میگیره زود یادت میره

اینها مگه دلیل فرشته بودنت نیست؟؟؟؟

این روزهای من پر است از دخترم, این روزهای من روزهای عجیبیست, روزهای بی وقتی. روزهایی که شبش چه زود فرا میرسد و شبهایی که نخوابیده زود صبح میشود و شبو روزهایی که با بزرگ شدن دخترم میگذرد و خدایی که این نزدیکی هاست تا بتوانم مراقب دخترم باشم.