آدرینا جونآدرینا جون، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

آدرینا بانوی اردیبهشتی

20 ماهگیت مبارک دلبرک ❤❤❤

 کنار من , تمام تو .. چقدر شبیه دنیامه ...   وقتی تو در کنارم هستی, هیچ آرزوی جدیدی اتفاق نخواهد افتاد غم ممنوع است و غصه قد غن نگاه کن در کنار تو که باشم اوج میگیرم و با تمام وجودم احساس میکنم رنگ زندگی عشق میشود  کنارمان باش تا همیشه حالم خوب میشود و هوای بودنم لطیف 💓💓💓     یه روز خوب, حیاط خونه دِدِ  (باد گرم میومد و موهای آدرینا )               ایشونم دِدِ جان هستن ( مادر بزرگِ مادربزرگِِ آدرینا جون) درواقع آدرینا میشه نبیره شون          آدرینا خانوم ما, الان دیگه همه ر...
21 بهمن 1394

و باز هم افتخاری دیگر از آدرینا بانو

سلام یکی یه دونه من,  آدریناجووونم شما برای دومین بار مسابقه شرکت کردی و باز هم برنده شدی انشالا که تو همه مراحل زندگیت همینجور موفق بشی مامان و بابا بهت افتخار میکنن. وسایلی که از گروه شاتوت برای شب یلدا گرفته بودم. مدیرش یک رای گیری بین مشتری هاش انجام دادند که آدرینا جون ما توی اون مسابقه اول شد هووووووراااااااا     یه چیز دیگه هم که خیییلی برای همه بخصوص مدیر اونجا تعجب انگیز بود ,  یک اینکه رای گیری شروع شده بود و عکس آدرینا, هنوز آماده نشده بود و ما تنها کسی بودیم که یه کم از رای گیری عقب موندیم. و دوم اینکه رقیب آدرینا, عکس بچه های مهد کودک بود که همه شون لباسهای یلدایی پو...
22 دی 1394

18 , 19 ماهگی و شب یلدای جانان مبارک

سلام به عشق کوچولوی زندگیم و دوستای گل نی نی وبلاگیم  خب فکر کنم یک ماه بیشتره که نتونستم بیام و پست بزارم, بخاطر گوشیم  از خونه عمه حدیث داشتیم میومدیم سر راه پله اومدم خم بشم کفشمو درست کنم گوشیم از کیفم افتاد, از طبقه دوم افتاد پایین  منم که از گوشی پست میزارم این شد که خیییلی عقب موندم, خوشبختانه چیز خاصی نشد فقط آنتنش پریده بود که یه کم طول کشید تا درست شه. دلم برای اینجا خیلی تنگ شده بود البته با تبلت میتونستم بیام نت ولی خب نمیتونستم بیام نی نی وبلاگ  اول از همه اینو بگم که سر واکسن 18 ماهگیت خیییییلی اذیت شدی یعنی از موقعی که به دنیا اومدی تا الان من اونطوری ندیده بودمت اونجا که واکسنار...
4 دی 1394
2327 17 29 ادامه مطلب

عکسهای آتلیه, 17 ماهگی و مراسم شیرخوارگان

سلام به گل قشنگم و دوستای گل خودم,  خیلی وقت بود که میخواستم عکسهای آتلیه رو بزارم ولی اصلا وقت نمیشد بالاخره امروز وقت کردم که بیام یه سر به وبلاگ بزنم و آپ کنم خلاصه ببخش مامانی رو که دیر گذاشتم اینم بگم که این عکسا مربوط به 16 ماهگی شما هست                 این لباس سبز زیبارو هم پریا جون برات دوخته بود .بازم ازش تشکر میکنم که انقد به ما محبت داره و همیشه واسمون زحمت میکشه   خب حالا بریم سراغ عکسهای 17 ماهگی اول از همه 17 ماهگیت مبارکت باشه پیشرفتا و کلمات زیبایی که میگی روز به روز داره بیشتر میشه و ما هم روز به روز بیشتر عا...
3 آبان 1394

روزت مبارک تمام هستی ام...

اگر تو نبودی... .   جهان بی خنده های تو معنا نخواهد داشت. اگر تو نباشی هیچ بهاری حتی اگر لبریز شکوفه باشد دیدن ندارد. اگر تو نبودی , باران ها همه دلگیر میشدند و هیچ مادری عاشقانه زیر باران, بی چتر لبخند نمیزد. اگر تو نبودی شمعدانی های لب پنجره, این گونه زیبا گل نمیکردند و عطر سیب, دیگر معنایی نداشت. اگر کودک نبود, نه پدر معنا داشت و نه هیچ مادری بهشتی میشد. اگر کودکان نبودند, شکوفه های زندگی به بهار نمیرسیدند و خانواده بی مفهوم ترین واژه ای میشد که در لغت نامه ها میشد پیدا کنی. کودکان, باغچه هایی از امیدند که از شکوفه های انار لبریز است.   هر کودک, گلدانیست از زیباترین گلهای معطر, که خانه ها را به...
18 مهر 1394

آدرینا عاشق باباییشه

سلام به شیطونک خودم خوبی مامانی؟ خب امروز اومدم یه کم از کارهای پدر و دختری بگم که چه لاوی میترکونن برای هم   هروقت که بابایی میخواد بره سرکار ما تو خونه یه جنگ و بساطی داریم که نگووو  خانوم مگه میزاره؟ همچین که بابایی میگه من برم شما محکم میپری تو بغلش و سفت میگیری گردنشو مگه ول میکنی؟ من مجبور میشم قبلش شمارو ببرم تو اتاق قائم کنم ولی باز وقتی که از اتاق میایم بیرون و میبینی که واقعا رفته شروع میکنی به جیغ و گریه ... وای باید خدا خدا کنم که صبحها بیدار نشی چون از 8 تا 10 صبح من اینجوریم  و شما هم اینجوری  البته اینم بگما هرکی میاد خونه مون وقتی میخواد بره همین بساطو داریم اما بابایی خیلی بیشتر...
6 مهر 1394

16 ماهگیت مبارک دردانه💓

آغشته به تو میشود ; روحم, نفسم, بند بند وجودم... وقتی ; در حصار دستانت, بوسه بارانی میشوم. نیاز دلم! این روزها قلبم میتپد , برای یک بوسه جانانه تو ...  برای حلقه دستانت , دور گردنم ... برای همه ی تو , که عجیب وابسته اش شده ام . میدانی مهربان؟! تو یک دانه ای , یک دانه برای من ... تنها برای من ! میپرستمت دردانه 💓💓💓 ایت                 16 ماهگیت مبارک باشه دردانه زیبا  ...
31 شهريور 1394
1084 14 22 ادامه مطلب

قرار دوباره با دوستان گل نی نی وبلاگ و اندر احوالات آدرینا بانو در این روزها

سلام به شیطون کوچولوی خونه مون  اومدم یه کم از شیرین کاری هایی که این روزها انجام میدی بگم خب این روزها شما خیلی شیرین کاری هات بیشتر شده و روز به روز بیشتر دل همه رو میبری مثلا الان دیگه واسه مامانش سفره جمع میکنه, وسایلا رو یکی یکی برمیداره میاره آشپزخونه میده مامانی آ قربون دستای کوچولوش بشم من  عاااشق این هستی که یه کاری بهت بدیم تند تند بری انجامش بدی هروقت میگم برو لباس بیار بپوشیم بریم دَ دَ, تند تند میری تو اتاق کشوی لباستو باز میکنی و یه چیز میاری میدی بهم پشت هم میگی دَ دَ, دَ دَ آرادو هم خیلی دوست داری بهش میگی آ آ, هروقت میبینیش یه عااالمه بوسش میکنی حتی پاهاشو دستاشو, بعد نازش میکنی فداااای اون م...
18 شهريور 1394
1091 17 25 ادامه مطلب

روز دختر و 15 ماهگی آدرینا جوووونم

سلام به تو دختر اردیبهشت من به اضافه تو ما میشویم  من غزلم تو شعر نابی هنوز شاه بیت غزلم میشوی؟ پرستش نرگس چشمان تو مرا به شک میبرد کفر نمیشود اگر برای من خدا شوی؟ دختر اردیبهشت الهه شرقی دینی من روز تولدم اگر با تو نیست قلب من و روح من و تو یکیست دختر اردیبهشت برای قصه های من سوژه ای دختر شاه پریان میشوی؟ دلم برای تو میتپد دل تو هم برای من میتپد؟ دختر اردیبهشت برای من بمان روز و شب یقین بدان ماه و ستاره شبم میشوی روزت مبارک دخترک رویای من        یه هدیه کوچولو ( کتاب شعر کودکانه و پکیج بی بی انیشتین)   یه...
31 مرداد 1394
2196 17 31 ادامه مطلب